جدول جو
جدول جو

معنی کبک گدار - جستجوی لغت در جدول جو

کبک گدار
(کَ گُ)
گدار کبک. گذرگاه کبک. معبر کبک. تنگه یا جزآن که کبکان گاه هجرت از آن گذرند و شکار در آن وقت سهل باشد. (یادداشت مؤلف). معبر کبکان و آن سالی دوبار و در امکنۀ مخصوص باشد. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
مرکّب از: بی + گدار = معبر، بی معبر.
- بی گدار به آب زدن، احتیاط نکردن. بی پروا به کاری پرداختن. رجوع به گدار شود
لغت نامه دهخدا
(نَ وَ دی دَ / دِ)
پیک و قاصد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو)
نگاه دارندۀ کبی. قرّاد. (یادداشت مؤلف). کپی دار
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ گَ)
مرکب از کاذب عربی + ’انه’ فارسی علامت نسبت، دروغین. به دروغ. از روی دروغ و کذب
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی گدار
تصویر بی گدار
بی معبر، احتیاط نکردن
فرهنگ لغت هوشیار